بلوک لفور
طبق تقسیمات قدیم، دهستان لفور از سه بخش آذر رودبار، رون و پرو تشکیل می شده است. منطقه آذر رود با ر شامل روستا های دهکلان، بورخانی، نفت چال، کفاک، چاکسرا و لرگچال بوده است.منطقه رون شامل روستاهای پاشاکلا، میرارکلا، گالشکلا، اسبوکلا، گشنیان، چاشتخوران، حاجیکلا و لفورک بوده است.منطقه پرو شامل روستا های منسر، شازقلت، مرزیدره، عالمکلا، تمر، رئیسکلا، کالیکلا و شاکلا بوده است.کل این منطقه تحت حاکمیت یک نفر تحت عنوان سربلوک اداره می شده است. خلیلی(آلاشتی ساکن نفت چال)، داودی (رئیس کلا) و آقابرار ؟ آخرین سربلوک های این منطقه بودند.
بیا تاما بدانیم سرنوشت ظالم و مظلوم
ز فلضل الله و صمصمام و خلیل و آن چماق شوم
لفور را آشنایان یاد ما دادند
لفور را سابقا نه درس مشق و بحث و مدرسه
زمکتب خانه های رحمت و غیره تکالیف درس فرقان بود
بیا ای همنشین کوی غربت، از لفور گویم
در این وادی زفقر و مکنت بی نانی و با آن همه رنج و حکمت دوران
غنای فطرت یاران بوده گردیده قرآن خوان
ولی بودند افرادی که ناحق بهر ظلم ظالمین زنجیر خشم بافتند
یکی در لاف خان بازی، یکی چون گرگ درنده ، یکی چون میش در بند بود
و امروز در پی نابودی جنگل
همان مرد عصا بردست که می کوبید درب خانه مظلوم
بساط آهنین بر دست، رقم بر قتل توسکازد
و افرای کمر بشکسته از هول رخت ماتم بست
بیا ای همنشین روزهای سرد و قاموس بلند آرزوهایم
منم من سنگ صبر لاله زار و بیشه خاموش عشقم
لفور آیینه مهر است من چون شمع می سوزم
که دیروزم
و ای بر حال امروزم
گهی از قلب می نالم، گهی از درد می نالم
و پایم را توان حرکت راه نیست
واما می رسم بر سایت
ومی بینم همه حرمان
براستی تک در خت آرزوهایم زریشه می کنند از جا
و امروز وای برما وای برما




